فی سبیل الله

فقط خدا

فی سبیل الله

فقط خدا

هــد یــه شـیـطـان

هدیه شیطان
پدید آورنده : خواجه عبداللّه انصاری ، صفحه 46

وَ مَن اَحسَنُ دیناً مِمّن اَسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحسِن 1. خداوند در این آیت مخلصان را می ستاید و اخلاص در اعمال را می پسندد.

گویند: در بنی اسرائیل عابدی بود، شنید در آن نزدیکی درختی است که مردم آن را می پرستند. عابد در خشم شد و از بهر خدا و تعصّب در دین، تبر بر دوش نهاد و رفت که درخت را بِبُرد. ابلیس به صورت پیری بر او ظاهر شد و پرسید کجا می روی؟ گفت: برای بریدن فلان درخت. ابلیس گفت: برو به کار عبادتت مشغول باش تو را چه کار به این کار؟ عابد سخت بر او آویخت و بر زمین زد و بر سینه او بنشست. ابلیس گفت: دست از من بدار تا تو را سختی نیکو گویم. دست از وی بداشت. ابلیس گفت: این کار کار پیغمبران است نه تو. عابد گفت: من از این کار باز نگردم. دو بار با ابلیس در آویخت و او را به زمین زد. بار سوم ابلیس گفت: تو مردی درویش هستی و مَؤُنتِ تو با مردمان است. این کار را به دیگران واگذار، من روزی دو دینار زیر بالین تو گذارم که هم هزینه خود کنی و هم به دیگر عابدان دهی. عابد پیش خود گفت: یک دینار آن صدقه دهم و دینار دیگر خود به کار برم و این کار بهتر از درخت برکندن است که مرا بدان نفرموده اند و من پیغمبر نیستم. دیگر روز دو دینار زیر بالین خود دید و بر گرفت. تا روز سوم که هیچ دیناری بر بالین ندید. تبر برداشت و عازم بریدن درخت شد. ابلیس در راه رسید و به او گفت: ای مرد! این کار کار تو نیست، و با هم در آویختند. ابلیس او را بر زمین زد و بر سینه او نشست. عابد پرسید: چه شد که آن دو بار من تو را زمین زدم و این بار درماندم؟ گفت: آن دو بار بهر خدا در آویختی و این بار بهر دینار! اول برای خدا به اخلاص آمدی و از جهت دین خدا خشم گرفتی، خداوند تو را نیرومند ساخت؛ اکنون بهرِ طمع خویش آمدی و از بهر دنیا خشم گرفتی و پیرو هوای نفس خود شدی، لاجرم ناتوان شدی که از مصطفی (ص) پرسیدند اخلاص چیست؟ گفت: این که گویی: پروردگار من خدای یگانه است؛ پس از آن در آنچه مأمور شدی،استوار باشی.


1. سوره نساء، آیه 125.

2. برگرفته از تفسیر ادبی ـ عرفانی کشف الاسرار،تلخیص و نگارش از حبیب الله آموزگار، ص 222


نظرات 7 + ارسال نظر
آفتاب نیمه شب جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:51 ق.ظ http://www.charkhepir.blogfa.com

سلام دوست خوبم
مطلب زیبایی بود..قبلا خونده بودم و حالا برام تجدید خاطره شد..تو این روزا دعا یادتون نره

یا حسین(ع)

mehrazin یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:12 ب.ظ http://class-4.blogfa.com

باسلام وخسته نباشید
بـسـیـارى مـى پـرسـنـد شیطان که موجود اغواگرى است اصلا چرا آفریده شد وفلسفه وجود او چـیست ؟ در پاسخ مى گوئیم : خداوند شیطان ر، شیطان نیافرید، به این دلیل که سالها همنشین فـرشـتـگان و برفطرت پاک بود، ولى بعد از آزادى خودسؤ استفاده کرد و بناى طغیان و سرکشى گذارد.
دوم اینکه : از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان براى افراد با ایمان وآنها که مى خواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنهااست ، چه اینکه پیشرفت و ترقى و تکامل ، همواره درمیان تضادها صورت مى گیرد.
همه درضناه خدا باشیم.

حسین شاهرودی چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 ب.ظ http://ya-mazloom.blogfa.com

سلام
عالیه کارت
موفق باشی هم استانی

masoumeh شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ق.ظ http://mfathi.blogfa.com

salam.matalebet ghashang bod.ahsant.shoma link shdid.lotfan mara ba name faghat khoda link befarmaeid
ya ali

mehri چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ق.ظ

khili ro siaham diroz raftam harame emaam reza engar nemishnakhtam onja ro emem hoosin mano yad mikone?

خرابات گریه چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ق.ظ http://13901111.blogfa.com

سلام و ارادت و عرض تبریک ایام و دهه کرامت . . .



دارد دل ما راه نجاتی دیگــــــــر . . .
در مشهد و در قم عتباتی دیگر . . .
بر بانوی با کرامت قــــــم صلوات . . .
بر شـــاه خراسان صلواتی دیگر . . . استاد مهدی رحیمی (کاروان دل)


پس " لا اله الا الله حقا" حقا . . . .




یا علـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی . . .
[گل]

نقطه ی رهایی جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ http://noghteyerahayi.blogfa.com

ایستاده بودم و دل برکنده از کویر همه تن چشم کردم
و در چشم آسمان دوختم
و همه جان نگاه کردم و در آن گوشه ی آسمان آویختم
و در اعماق این کبود
به لذت جان می سپردم و در آبی این دریا به عشق جان می گرفتم
و غرقه ی هستی
و بی خویش با آسمان عشق می ورزیدم و اشک امانم
نمی داد و می نگریستم
و به نگریستن ادامه میدادم و می شنیدم که سکوت آبی
وحی این سخن پیامبر را با دلم می گوید
و من در عمق همه ی ذرات وجودم آن را به نیاز
و حسرت زمزمه می کنم
که : اگر مامور نبودم که با مردم بیامیزم و
در میان خلق زندگی کنم
دوچشمم را به این آسمان می دوختم
و چندان به نگاه کردن ادامه می دادم
تا خداوند جانم را بستاند

التماس دعا....منتظرتون هستم
[گل][گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد